كنفرانس در ايالت آريزونا درآمريكا - ايران: بحران اتمي، نقض حقوق بشر ضرورت تغيير رژيم

2014-04-30 21:01
 

تعهدات آمريكا براي تأمين حفاظت ليبرتي -25 آوريل2014

با شركت شخصيت هاي برجسته سياسي:

كن بنت: وزير كشور ايالت آريزونا
سناتور جان مك كوميش: رهبر سناتورهاي جمهوريخواه در سناي آريزونا 
سناتور كلي وارد: معاون كميتة بهداشت در سناي آريزونا
ريك گري: ناظم اكثريت جمهوريخواهان در كنگره آريزونا
دبي لسكو: رئيس كميتة راهها و روشها در كنگره آريزونا
ديويد ليونگستون: رئيس كميتة مالي در كنگره آريزونا
سناتور جف دايل: رئيس كميتة آموزش عالي و نيروي كار و توسعه 
رابرت گراهام: رئيس حزب جمهوريخواهان در  سناي آريزونا
توبي ريورو: عضو شوراي شهر پيوريا
چارلز جانسون: رئيس گروه سياست اجتماعي آريزونا
شهردار رودي جولياني، ژنرال جرج كيسي، ليندا چاوز

امير عمادي فرزند مجاهد شهيد علي اصغر عمادي
ميهمانان عزيز، سخنرانان برجسته، ما بسيار خوشحال و متشكريم كه شما در اين برنامه بسيار مهم و به موقع شركت كرديد. من امير عمادي هستم. كه فوق ليسانسم را از دانشگاه تاندربرد در آريزونا، در رشته مديريت بيزنس گرفته ام. از طرف ميزبان برنامه امروز، جامعه ايرانيان مقيم آريزونا، از شما تشكر مي كنم.
براي جامعة ما افتخار بزرگي است كه امروز چنين ميهمانان برجسته يي داشته باشد، آقاي رودي جولياني، ژنرال جرج كيسي و خانم ليندا چاوز. با تشكر از خدمات شما. من همچنين مفتخرم كه مقامات ايالت آريزونا كه برخي از آنها با ما صحبت خواهند كرد، در اينجا هستند. وزير كشور كِن بنت و رهبر اكثريت جان مك كوميش.
قريب به 24 تن از اعضاي خانواده من قرباني سركوب و حملات مستمر توسط  عوامل رژيم ايران در حكومت مالكي در عراق، هستند. پدر من جان خودش را در جريان يكي از اين حملات در ماه سپتامبر از دست داد و تقريباً 24 تن از اقوام من به دليل اعتقاداتشان در زندانهاي ايران مانند زندان مخوف اوين هستند، كه اين هفته زندانيان سياسي در آن  به نحو خشونت باري مورد حمله قرار گرفتند. آنها هر روز شكنجه فيزيكي و رواني را تحمل مي كنند اگر چه برايم زدن اين حرف خوشايند نيست، ولي بايد بگويم كه از سياست هايي كه دولت آمريكا در ارتباط با رژيم ايران دنبال مي كند، بسيار سرخورده هستم. زيرا اين رژيم نه تنها مسئول قتل پدر من، بلكه مسئول كشتار دهها هزار ايراني و صدها آمريكايي در لبنان، عراق و افغانستان و ساير كشورهاست و به نحو گستاخانه يي يك گروگانگير و يك جنايتكار را به عنوان سفير خودش در ملل متحد نامزد مي كند. دولت آمريكا نسبت به اين جنايات بي اعتناست و دست ديپلماسي اش را به سوي رژيم ايران دراز مي كند تا به نقض حقوق بشر و حمايت از تروريسم بين المللي توسط اين رژيم واكنش نشان ندهد. 
من سؤالي را با شما طرح مي كنم تا در حالي كه در اين جلسه شركت داريد به آن فكر كنيد: آيا اين وضعيت به شما مربوط مي شود يا نه؟ من پاسخ خودم را دارم.
با تشكر مجدد از شما.


ليندا چاوز، مدير پيشين روابط عمومي كاخ سفيد
به همة شما خوشامد مي گويم، به جامعة ايرانيان مقيم آمريکا در آريزونا و همة همسايگان و دوستان آنها، به همة نمايندگان كنگره که امروز در اينجا حضور دارند و تمام کساني که به موضوع حقوق بشر دل بسته اند. 
اگر کساني در ميان شما هستند که با شرايط ايران آشنا نيستند، که مطمئنم تعدادشان در اينجا زياد نيست، حقيقت اين است که زنان در ايران از پايه يي ترين حقوق بشر محروم هستند. آنها از حق برابر طلاق برخوردار نيستند. وقتي زنان طلاق مي گيرند، حق سرپرستي کودکان خود را ندارند. آنها دستگير مي شوند، شکنجه مي شوند، و به خاطر بدحجابي و نقض قوانيني که توسط نيروهاي رژيم در خيابانها و شهرهاي ايران تحميل مي شود، ناپديد مي شوند. 
امروز سخنرانان مختلفي با ما صحبت خواهند کرد  و بر روي برخي از موضوعات تمرکز خواهيم کرد که بسيار در رابطه با سرنوشت مردم آمريکا حائز اهميت هستند، ازجمله نقش رژيم ايران در جهان و تلاش رژيم براي کسب تسليحات اتمي و تهديدات آن نه تنها عليه مردم ايران و منطقه بلکه عليه مردم تمام جهان.
همچنين مهم است که در رابطه با مسئوليت خودمان به عنوان مردم آمريکا نسبت به گروهي از مخالفان ايراني توجه داشته باشيم. شما در ابتدا نكاتي شنيديد در رابطه با کساني که در کمپ اشرف مورد حمله قرار گرفتند و ما تصاوير شهيدان را در اينجا مي بينيم، دهها نفري که در اين حمله کشته شدند. اما اين تنها حمله نبود. بلکه تنها يکي از حملاتي بود که در عراق صورت گرفت. ما همچنين سخنان کسي را خواهيم شنيد که از شرايط عراق در رابطه با 3000 مخالف ايراني اطلاع دارد که در کمپي با نام بي مسماي ليبرتي زنداني شده اند. فکر مي کنم ما بايد نسبت به اين مسأله حساس باشيم زيرا دولت ايالات متحده، زماني که آمريکا عراق را اشغال کرد با ساکنان کمپ اشرف به توافق رسيدآنها تسليحات خود را تحويل دهند و به ازاي آن از  تعهد آمريكا براي حفاظت برخوردار شوند. اما اين تعهد بعد از اينکه آمريکا آنجا را ترک کرد بارها و بارها نقض شد. بنابراين من فکر مي کنم بايد براي ما به عنوان مردم آمريکا مهم باشد چون ما در قبال اين موضوع مسئوليت داريم و مسئوليم تا هرآنچه در توان داريم، انجام دهيم. در اين رابطه هم مطالبي خواهيم شنيد، تا به 3000 نفري که هنوز در عراق هستند کمک شود، کساني که توسط دولت مالکي مورد اذيت و آزار قرار مي گيرند، دولتي که در واقع به عنوان آلت دست رژيم ايران عمل مي کند. اين يک فاجعه و به باور من لکه سياهي است بر اعتبار ايالات متحده آمريکا.
من خوشحالم که همة شما را در اينجا مي بينم. من از ديدن تعداد زياد افرادي که در اينجا حضور دارند، بسيار خوشحال شده ام. فکر مي کنم اين بيانگر اهميت فوق العاده موضوعي است که ما حول آن گردهم آمده ايم. 


شهردار رودي جولياني
خانمها و آقايان، آقاي وزير، آقاي رئيس، مقامات رسمي برجسته و ميهماناني که در اينجا حضور داريد،
من از تعداد زياد حضار در اينجا و ميزان علاقه چشمگيري که شما نسبت به تحولات ايران و عراق نشان مي دهيد و نسبت به کساني که ما خيلي براي آنها نگران هستيم، بسيار تحت تأثير قرار گرفته ام. مسائل زيادي وجود دارد. اما اجازه بدهيد نخست به مهمترين موضوع بپردازم. عکسهايي که شما در سمت راست خود مي بينيد بيانگر تنها يک نمونه از کشتاري است که در داخل عراق جريان داشته است. اين تصاوير مربوط به روز اول سپتامبر 2013 است که طي آن 52 تن از ساکنان کمپ اشرف قتل عام شدند. افراد مسلح به طور غافلگيرکننده اي وارد شدند و 52 نفر را کشتند و دهها تن ديگر را مجروح کردند. اينها تصاوير انسانها و چهره هايي است که در آن روز كشته شدند. اين تنها حمله يي نبود که در عراق اتفاق افتاد. اگر من درست فهميده باشم، در دوران حکومت مالکي، حداقل شش حمله صورت گرفته، شامل سه حمله در اشرف و سه حمله عليه کمپ ليبرتي. ما از خودمان مي پرسيم که چطور ممکن است چنين چيزي در عصر حاضر روي دهد؟ چطور ممکن است چنين چيزي اتفاق بيافتد؟ فراموش نکنيد، تک تک اين افرادي که شما تصاوير آنها را مي بينيد و قتل عام شده اند، تک تک آنها نامه يي از طرف دولت آمريکا در دست داشتند که حفاظت آنها را تضمين مي کرد. ايالات متحده آمريکا به همة آنها قول حفاظت داده بود. به رغم اين قول بود که آنها قتل عام شدند. اگر ما به عنوان شهروندان آمريکا از اين موضوع به شدت برآشفته و خشمگين نشويم، اگر دولت اوباما از اين موضوع به شدت برآشفته نشود، در واقع با شرافت خود وداع کرده ايم. در آن صورت ديگر کشور شرافتمندي نخواهيم بود. کشوري نخواهيم بود که بتوان نسبت به آن احترام قائل شد.
سازمان مجاهدين خلق سازماني است که (در مورد آن بعداً بيشتر توضيح خواهم داد)، مخالف رژيم ملايان و استبداد مذهبي حاکم بر ايران است. اين سازمان خواهان سرنگوني آن رژيم است و خانم رجوي که رئيس جمهور برگزيدة شورا است اين اصول را به نحو بسيار بسيار خوبي شرح داده است. آنها مي خواهند دولتي جايگزين رژيم فعلي ايران شود که به طور آزادانه انتخاب گردد، دولتي که حقوق اساسي بشر را تضمين کند، دولتي که به آزادي اديان احترام بگذارد، جدايي دين از دولت را به رسميت بشناسد و دولتي که نسبت به شأن و مقام زنان احترام قائل باشد. در حقيقت اين سازمان توسط يک زن رهبري مي شود. من در طول پنج يا شش سال گذشته فعاليتهاي زيادي در کنار اين سازمان داشته ام و ديده ام که بسياري از مسئوليتهاي سطوح بالا در اين سازمان را زنان برعهده دارند. اين سازماني است که به حرفهاي خودش جامة عمل مي پوشاند. چنانچه اين گونه سازماني بتواند در دولت ايران نقش مهمي ايفا کند، اين تحول بسيار بسيار مثبتي براي خاورميانه خواهد بود و الگوي بسيار عالي براي ساير کشورهاي خاورميانه به شمار خواهد رفت. اين اصولي است که مورد احترام آنها است.
آنها با حکومت شاه مخالف بودند. آنها باور و اميد داشتند که دولتي با خصوصياتي که شرح دادم جايگزين حکومت شاه شود، يک دولت مبتني بر جدايي دين از دولت و دموکراتيک. اما حکومت توسط خميني و حالا هم خامنه اي غصب شد. ما مي دانيم که چه اتفاقاتي رخ داد. موضوع گروگانگيري و هزاران هزار، صدها هزار ايراني به قتل رسيدند. شما اين وقايع را حتماً در گزارشهاي تلويزيوني در دهه هاي 1970 و 1980 دنبال مي کرديد. ديديد که سيل خون در خيابانهاي تهران جاري بود. اقداماتي بودند که به دست حاکمان فعلي ايران انجام شدند. همين دولت فعلي به اصطلاح مدره قصد داشت يکي از همان گروگانگيرها را که شهروندان آمريکايي را گروگان گرفته بود، يکي از آن تروريستها به نام ابوطالبي را به عنوان سفير خود به سازمان ملل بفرستد! باور مي کنيد؟ اين فرد در قتل يکي از اعضاي شوراي ملي مقاومت در رم در سال1993 دست داشته است. در طول ساليان گذشته، سازمان مجاهدين خلق ايران سخت تلاش کرده تا حکومت مذهبي ايران را سرنگون کند. فراز و نشيبهاي فراواني در اين مسير وجود داشت و بعد جنگ آمريکا عليه عراق رخ داد. در آن زمان تعدادي از اين افراد ميهن پرست در کمپ اشرف در عراق بودند. آمريکا در عراق بود و به ساکنان وعده حفاظت از طرف دولت ايالات متحده داد. اما دولت آمريکا، همانند سازمان ملل، به طور کامل اين قول را زير پا گذاشته و آن را نقض کرد. 


حتماً از خود مي پرسيد که چرا عراق اجازه داده تا چنين چيزي رخ دهد؟ چرا نيروهاي عراقي حداقل در شش نوبت طي ساليان اخير به اشرف و ليبرتي حمله کرده و ساکنان را قتل عام نموده اند؟ چرا آنها به اين کار دست مي زنند؟ آيا موضوع صرفاً اين است که با آنها خصومت دارند؟ پذيرش اين موضوع شايد براي دولت فعلي آمريکا دشوار باشد زيرا نشان مي دهد که رئيس جمهور اوباما و معاون او بايدن توانستند که يک پيروزي را به يک شکست تبديل کنند. آنها در زماني پرونده عراق را از دولت بوش و ژنرال پترئوس تحويل گرفتند که استراتژي افزايش نيروها در آنجا کارساز شده بود. و حالا عراق تبديل به چه کشوري شده است؟ من خيلي اکراه دارم که اين را بگويم بخاطر اينکه فداکاري هاي زيادي در عراق صورت گرفته است. اما عراق تبديل به آلت دست رژيم ايران شده است. وقتي رژيم ايران خواستار کشتار ساکنان مي شود، که هميشه خواستار آن بوده است، آنگاه دولت عراق با اتکا به نيروهاي خودش يا با کمک مأموران رژيم ايران به اشرف و کمپ ليبرتي هجوم مي برد و ساکنان را به قتل مي رساند.
چرا شرايط بدتر از اين هم خواهد شد؟ اين چيزي است که ما را به موضوع مذاکرات هسته يي با رژيم ايران مي رساند، موضوعي که براي کل دنيا بسيار حائز اهميت است و نه تنها براي مردم آن منطقه. دولت اوباما و بسياري در مطبوعات مي خواهند اين تصوير را ارائه دهند که رژيم ايران به نحوي مدره شده است. مي گويند روحاني يک عنصر مدره است و خواهان صلح است و به دنبال کسب تسليحات اتمي نيست. خب، قبل از هرچيز، از آنجا که اين موضوع در مطبوعات منعکس نمي شود، شما بايد بدانيد که به گفتة سازمان عفو بين الملل، روحاني افراد بيشتري را در مقايسه با سلف خود کشته شده است. کشتار و قتل لجام گسيخته يي در داخل ايران در جريان است. سال گذشته آنها 700 نفر را به قتل رساندند. امسال تا به حال بيش از 200 نفر را کشته اند. اين مربوط به شرايط داخل ايران است. چرا در داخل ايران با مردم اينگونه رفتار مي کنند؟ چرا دست به اين اقدامات مي زنند؟ بگذاريد اين مطلب را براي شما بخوانم: «گزارشگر ويژه سازمان ملل در رابطه با وضعيت حقوق بشر در ايران، احمد شهيد، به رشد چشمگير اعدامها اشاره كرد و گزارش داد که حداقل 687 تن شامل 28زن در ايران در سال 2013 اعدام شدند. دو سوم اين اعدامها در دوران روحاني انجام شد. امسال طبق گزارشها حداقل 200 تن ديگر کشته شده اند. طبق گزارش سازمان ملل، روند رو به رشد دستگيريهاي خودسرانه به خاطر فعاليتهاي مسالمت آميز در زمينه حقوق اساسي آزادي بيان، انجمن، اجتماعات و اعتقاد و اديان همچنان ادامه دارد».


بنابراين از يک طرف رژيم ايران تصويري را به دنيا و به مطبوعات آمريکا و به دولت اوباما ارائه مي دهد که گويا مدره است. يعني روحاني مدره است، هرطور که بخواهيد آن را تعريف کنيد. اما از طرف ديگر رژيم نمي خواهد مردم ايران تصور کنند که مدره خواهد شد زيرا شما خوب مي دانيد که وقتي يک حکومت ديکتاتوري روند ليبرال شدن را آغاز کند چه اتفاقي خواهد افتاد. همة نيروهاي آزاديخواه به صحنه خواهند آمد و آن را به زير خواهند کشيد. سردمداران رژيم ايران هرچه که نباشند، اما حقه‌ باز و منفعت طلب هستند. بنابراين آنها از يک طرف مي خواهند چهرة مدراسيون را به دنيا غالب کنند. اما در داخل ايران سرکوب، کشتار و قتل عام و وحشت را اعمال مي کنند تا مردم ايران به فکر قيام و شورش نيافتند، مانند قيامهايي که چند سال پيش رخ داد. اين يکي از دلايلي است که روحاني «مدره» در خارج، در واقع يک قاتل در داخل ايران است. در بيرون يک «مدره» در داخل يک آدم کُش.
طي سالهاي 2002، 2003، 2004و 2005. روحاني «مدره» در واقع در خاطرات خود به اين موضوع افتخار مي کند که طرف حسابهاي رژيم را فريب داد و به آنها گفت که غني سازي را متوقف کرده اما به طور پنهاني در دو سايت مخفي در نقاط دورافتادة ايران آن را ادامه مي داد. او در اين کتاب به خود مي بالد که طرفهاي غربي را در گذشته فريب داده همان طور که اکنون فريب مي دهد. اما در دو نوبت، يکي در سال 2003 و بعد در سال 2005، دست آنها رو شد. فريبکاري آنها در مقابل ديدگان جهان افشا شد. چه کسي اين افشاگري را انجام داد؟ سازمان مجاهدين خلق ايران. هواداران سازمان مجاهدين خلق ايران در داخل ايران جان خود را به خطر انداختند و رژيم را افشا کردند. برخي از آنها در اين مسير جان خود را از دست دادند. ماهيت فريبکارانة رژيم ايران براي تمام دنيا افشا شد. اين بار آنها مي خواهند اطمينان يابند هرکسي را که مي تواند اعمال آنها را براي سازمان ملل و آمريکا افشا کند از بين رفته باشد. آنها مي خواهند مطمئن شوند هر تعدادي را که ممکن است حذف كنند و سايرين را به تسليم وادارند. اين دومين دليل براي اعمال اينگونه قتل عامها است.
شما تنها وقتي مي توانيد در مذاکرات با تروريستها و ديکتاتورها و قاتلان و افراد بدسرشت و غيراخلاقي پيروز شويد که نسبت به آنها قدرت بيشتري نشان دهيد. شما بايد اهرمهاي فشار بيشتري نسبت به آنها داشته باشيد. هيچ شکي وجود ندارد که تحريمها در وادار کردن رژيم ايران به مذاکره مؤثر بودند. به ياد داشته باشيد که اين تحريمها در واقع به اوباما تحميل شدند. اوباما نمي خواست تحريمها را اعمال کند و در واقع کنگرة آمريکا وي را مجبور کرد. حالا او مدعي مي شود که حاصل کار خودش بوده ولي در آغاز راه او نمي خواست اين تحريمها را اعمال کند. او نمي خواست تا اين حد سخت رفتار کند. خوب حالا تحريمها رژيم را به ميز مذاکره کشانده اند.


ده سال بود که با هرگونه استفاده از انرژي هسته يي توسط رژيم ايران مخالفت مي شد. چرا؟ چون اين رژيم قابل اعتماد نيست. چرا؟ زيرا اين رژيم بزرگترين حامي تروريسم در جهان است. چرا؟ زيرا در ميان همة حکومتهاي جهان، رژيم ايران بيشترين تعداد آمريکايي را کشته است. چرا؟ چون اين رژيم از نسل کشي در سوريه حمايت مي کند. چرا؟ چون اين رژيم بدنبال نابودي اسرائيل است. آيا بيشتر از اين لازم است دليل آورد تا نشان داده شود که آنها نبايد به تسليحات اتمي دست يابند؟! در جريان جنگ سرد بدترين کابوس اين بود که يک فرد ديوانه به تسليحات اتمي دست يابد. خوب، رژيم ايران ديوانه است. و اگر واقعاً ديوانه نيست، خيلي خوب اداي يک ديوانه را در مي آورد! اصلاً نبايد به آنها اجازه داد که به هيچگونه قابليت اتمي دست يابند، حتي يک ذره، زيرا قابل اعتماد نيستند. ضمناً، رژيم اصلاً چه نيازي به استفاده صلح آميز از انرژي هسته يي دارد؟ آنها نفت دارند. اين کشوري نيست که نياز به ديگر منابع انرژي داشته باشد. کشوري نيست که نيازي به انرژي هسته يي براي مقاصد صلح آميز داشته باشد.
بنابراين چه بايد کرد؟ ما چه کاري مي توانيم در اين رابطه انجام دهيم؟ به باور من، ايالات متحده بايد چند اقدام را اتخاذ کند. حرکتي بايد در داخل آمريکا سازمان داده شود تا اين به رئيس جمهور تحميل شود، همانطور که «تد کروز» و سناتور «شومن» در مقابل پذيرش ابوطالبي به آمريکا توسط اوباما ايستادند و از آن جلوگيري کردند. زماني که توافقنامه يي به کنگرة ايالات متحده تحويل داده شود، کنگره بايد خواستهايي را براي پذيرش آن مطرح کند. خواست اول بايد اين باشد که سياست آمريکا در مقدمة توافقنامه قيد شود. (يعني) آمريکا جدا از ماهيت اين توافقنامه خواهان تغيير رژيم ايران است. لحظه يي تأمل کنيد: ايالات متحده مدافع تغيير رژيم در مصر بود درحالي که رهبري مصر روابط حسنه يي با آمريکا داشت. آمريکا حامي تغيير رژيم در ليبي بود به رغم اين که تهديد حاکم ليبي در حقيقت خنثي شده بود چراکه او تمامي تسليحات کشتار جمعي خود را از دست داده بود. آمريکا مدافع تغيير رژيم در سوريه است اما نمي داند در اين رابطه بايد چه کار کند و همچنان سردرگم است.


خوب، رژيم ايران از همة اين رژيمها بدتر است. بدتر از حکومت مصر، حکومت ليبي و حتي سوريه. پس چرا آمريکا خواهان تغيير رژيم در ايران نيست؟ در حالي که در مورد ايران نکته مثبتي وجود دارد که در ساير نقاط نيست. در حال حاضر اگر هم آمريکا در صدد تغيير رژيم در سوريه باشد، نمي داند چه کسي بايد جايگزين آن شود. اما در ايران جايگزين مشخص است. حداقل بخشي از آن را مي دانيم. خانم رجوي و افرادي که به اصول قانون اساسي، دموکراسي، حکومت قانون، نقش زنان در دولت و يک ايران غيراتمي احترام قائل هستند. بنابراين ما جايگزين را مي شناسيم. 
بايد تأکيد کنيم که در توافقنامه قيد شود رژيم ايران نبايد از هيچگونه قابليت هسته يي برخوردار شود. بايد زندانيان سياسي را آزاد کند. رژيم ايران بايد بازرسيهاي کامل، بسيار جدي و بسيار شفاف را بپذيرد تا ديگران مطمئن شوند که آنها به توافقنامه پايبند خواهند ماند. ما به همين خاطر در اينجا جمع شده ايم. زيرا مي خواهيم افراد در اين رابطه آگاه شوند. مردم بايد از اين موضوعات مطلع شوند. 
مهمتر از همه، ما بايد برخيزيم و شرف کشور خودمان را بازيابيم. بايد بخواهيم اشرفياني که باقي مانده اند و قول حفاظت دريافت کرده اند و تا به حال بسياري را از دست داده اند، بسياري کشته شده اند، فوراً در ايالات متحده آمريکا پناه داده شوند. من نمي خواهم نسبت به کشور خودم احساس شرم داشته باشم. اگر ما قولي مي دهيم بايد به آن قول وفا کنيم. نبايد بترسيم که اگر به قول خود وفا کنيم ديکتاتورهاي خونخوار آزرده خاطر خواهند شد. 
بنابراين بگذاريد صحبتهايم را همانگونه که هميشه به پايان مي برم تمام کنم. مي دانم که ساکنان کمپ ليبرتي طي چند روز آينده اين تصاوير را دريافت خواهند کرد. من مي خواهم ساکنان کمپ ليبرتي را به طور ويژه مورد خطاب قرار دهم. من و شما عميقاً در اين رابطه فعال هستيم. اميدوارم که خيلي از حضار هم در اين رابطه فعال شوند. اما جان ما در خطر نيست، بلکه جان ساکنان در خطر است. تاريخ ايران نوشته مي شود، ايران تبديل به يک کشور آزاد و دموکراتيک مي شود، اين اتفاق خواهد افتاد، نمي دانم چه زماني شايد زودتر شايد ديرتر، شايد هم خيلي زودتر از آنچه ما تصور مي کنيم، چيزي که در نمونه هاي ديگر اتفاق افتاده و شايد هم ديرتر، اما ايران آزاد خواهد شد.کشوري آزاد به يمن خون و رنج و اشک ساکنان کمپ ليبرتي و اشرفيان. اين شجاعت ساکنان است که آزادي را محقق خواهد کرد و ما در کنار شما مي مانيم به طوري که احساس مي کنيم نزديک شما در همانجا هستيم. ما هيچ گاه شما را ترک نخواهيم کرد. 
متشکرم و خدا شما را حفظ کند.


كن بنت، وزير كشور ايالت آريزونا
متأسفم كه خيلي نمي توانم به آنچه كه شهردار جولياني ارائه كرده است، چيزي  اضافه كنم. ولي من دو سه دقيقه وقت مي گيرم كه دو ملاحظه را بگويم.
يكي از آنها اين است كه چرا اين جلسه براي آريزونا مهم است.
من ارزشهاي خودم را از سه جا فراگرفتم: خانواده ام، كليسايم و پيشاهنگان و هر چهارشنبه من به جلسه پيشاهنگان مي روم و دست خودم را بلند مي كنم و سوگند پيشگاهنگي مي خورم. 12 اصل وجود دارند، اما دومين آنها وفاداري است. يك پيشاهنگ قابل اعتماد است، وفادار است، كمك كننده است، دوست است، الطاف دارد، مهربان است، تبعيت مي كند، خوشحال، تر و تميز، شجاع و منظم و دوست داشتني است. من نمي دانم چطور همة اين اصول را طي اين ساليان به ياد داشتم. ولي مي خواهم روي وفاداري متمركز شوم. 
لذا، ما يك فرصت داريم و براي ما در آريزونا مهم است. ما بايد در كنار مردم در سراسر اين كشور، از هر نژاد، هر رنگ، هر مذهب و هر سابقه يي قرار بگيريم تا مطمئن شويم به تعهداتي كه داده ايم، وفاداريم و ما نبايد اجازه دهيم چنين وضعيتي در ايران يا هرجاي ديگر رخ دهد. آريزونا نمي تواند يك ايران اتمي را تحمل كند.
اجازه بدهيد يادآور شوم، به طور خاص در ايالت آريزونا، كه ما تا به حال  145 تن از شهروندان آريزونا را در جريان جنگ عليه  تروريسم از دست داده ايم. در حال حاضر، بيشترين توجه، متوجه لوري بيستووا است، اولين سرخپوستي كه در جنگ آمريكا، در تاريخ كشورما كشته شده است. و نفر دوم پت تيلمن. من فردا صبح ساعت 7:05 دقيقه با 38000 تن ديگر در ماراتن پت تيلمن كه 4.2 مايل است شركت مي كنيم. ما نمي توانيم آن 145 نفر را فراموش كنيم. ما نمي توانيم صدها هزار نفر را كه به قتل رسيده و كشتار شده اند، فراموش كنيم. اگر شما در جمع 38000 نفر بايستيد مثل كاري كه من فردا خواهم كرد، و اين رقم را در سه، چهار، پنج يا شش ضرب كنيد، درك مي كنيد كه ابعاد دهها هزار نفر و صدها هزار نفر كه (در ايران) كشته شده اند چيست؟ اين نمي تواند ادامه يابد و ادامه نخواهد يافت و آريزونا نياز دارد بخشي از تلاشي باشد كه تضمين كند چنين چيزي هرگز تكرار نشود. با تشكر از همه شما